پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

چه شده است که حتی در صورت فراخوان جهت کمک به هم نوعان مان کسی حرکتی نمی کند؟

مازندنومه؛ ماه سلطان کاشی / هفته ای که گذشت توام با بحران برف سنگین در مازندران بود .هفته ای که گفته می شود آب و هوای آن در ٥٠سال اخیر بی سابقه بود.

هفته ای که مر ا به فکر فرو برد از آن جهت که هم استانی ها در مجاورت ما با انبوهی از برف و نداشتن آب و نان وسختی و مشکلات، دست و پنجه نرم می کردند و ما کاری نکردیم.

  

سوال اساسی اینجاست چرا با وجود انواع و اقسام وسایل ارتباط جمعی مانند موبایل، روزنامه واینترنت فریاد هم استانی ها را شنیدیم ولی بی تفاوت گذشتیم؟ آیا این بی تفاوتی ریشه در مشکلات اقتصادی دارد؟

 آیا نبود آموزش همگانی لازم در این زمینه منجر به این بی تفاوتی است و سوالات متعدد دیگری که به ذهنم آمد.

 یادم می آید روزهای اول انقلاب اگر خانه ای نفت نداشت همه همسایه ها بسیج می شدند و مشکل آن خانواده را حل می کردند؛ حال چه شده است که حتی در صورت فراخوان جهت کمک به هم نوعان مان کسی حرکتی نمی کند؟

جامعه شناسان سرمایه اجتماعی را این گونه تعریف می کنند: حسن تفاهم و رفاقت و دوستی احساس همدردی و روابط اجتماعی بین افراد. این موارد دارایی هایی ست که افراد در زندگی اجتماعی شان از آن بهره می گیرند.

تضعیف وضعییت معیشتی و رشد نابرابری های اقتصادی موجب ضعف سلامت بهداشتی و روانی در اثر فشارهای اقتصادی می شود.

همه می دانیم منافع مان ایجاب می کند که همه با هم همکاری کنیم، اما اگر تو به این باور نرسی که تمام افراد دیگر اجتماع هم همکاری می کنند دیگر معنایی نخواهد داشت که تو به تنهایی همکاری کنی؛ نتیجه این اعتقاد آن است که همکاری و تلاش برای منافع گروهی تنها زمانی میسر می شود که انسان به این باور برسد افراد دیگر نیز همکاری خواهند کرد.

 قصد موشکافی علمی ندارم، نه مجال آن هست و نه اینکه این من بضاعت لازم جهت ورود به مباحث این چنینی را دارم، اما همچنان این سوال باقی است که آیا سرمایه اجتماعی ما تضعیف شده است؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.