پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

آقایان بخوانند...

درد و دل یک شهروند رامسری

من معمولا به خاطر نوع شغلم خیلی از تاکسی استفاده می کنم. شاید در برخی از روزها حتی  10 بار هم سوار تاکسی بشم.

معمولا ترجیح میدم صندلی جلو بشینم چون با خیال راحت میتونم گوشیم رو در بیارم و حواسم رو بهش معطوف کنم و بی خیال وقایع جریان گرفته در تاکسی ، گذری در اینترنت و ویچت و ایمیل و ...داشته باشم.

اما وای به روزی که یک خانم یا آقای زرنگ تر از من بر صندلی جلو ، جلوس نموده باشه!! طبیعتا مجبورم به صندلی عقب تشریف فرما شم...در این شکل هم اگر نفرات یا نفر کناریم خانم باشن یا آقایی باشه که حسابی خودش رو جمع و جور کرده ، مشکل خاصی پیش نمیاد!

اما ، وای به روزی که مجبور باشی کنار آقایی بشینی که بویی از فرهنگ تاکسی سواری نبرده!!

باور بفرمایید گاهی کمر درد میگیرم بسکه خودم رو به در ِ تاکسی میچسبونم...آخه آقای غیر محترم ! چی میشه اون هیکل نخراشیده رو یه مقدار جمع و جور کنی و صندلی تاکسی رو با مبل خونه ات اشتباه نگیری؟

به نظر من همه ی این معایب با آموزش و تبلیغات قابل اصلاح هست...میشه مثلا در خود تاکسی ها تابلوهای کوچکی در جهت تذکر مسائل اینچنینی نصب بشه...یا در سطح شهر و در اماکن پر رفت و آمد این  فرهنگ ها رو به مردم آموخت.

منبع :رامسر-آنلاین

نظرات 7 + ارسال نظر
نازنین 1392/09/11 ساعت 04:47 ب.ظ http://nazanin666.blogfa.com/

سلام ببخشید میخواستم بپرسم موضوع هفته نامه شما چیه و از کجا میتونم تهیه کنم؟؟؟

نوشته : یکی مثل تو 1392/09/07 ساعت 08:43 ق.ظ

از حکومت زباله ها تا آستین بالا زدن مسئولین

در حالیکه شما در حال عبور از جاده جواهرده، منطقه ییلاقی خوش آب و هوای رامسر، هستید؛ به یک فرعی بر میخورید که شاید یکی از متفاوت ترین فرعی های جنگل های دنیا باشد...

در ابتدا با تابلوی "پرورش ماهی قزل آلا" روبه رو می شوید. به "کلا کولی" بعد از "اشکته چال" می رسید؛ منطقه ای که روزی تکه ای پنهان و بکر در دل جنگل بود. اما اکنون اگر به آنجا می روید با نفس های بسته بروید ولی چشمانتان را خوب باز کنید تا شرمندگی این انسان دوپا را دربرابر مادرش، طبیعت، به خوبی احساس کنید.
در اینجا برعکس هر نقطه ی جنگلی دیگر صدای هیچ سینه سرخی به گوش نمی رسد. اینجا تنها رقص کلاغ ها را بر فراز درخت های افتاده می بینید. کوه های زباله آنچنان قد برافراشته اند که گویی کشتی گیر رقیبش را شکست داده است. این منطقه تنها دستاورد زباله های دیروز و امروز من و تو نیست؛ ازسال 80 تا کنون تمامی زباله های رامسر، کتالم، سادات شهر، و تمامی روستاهای حومه در این منطقه که به مساحت تقریبی 5 هکتار است، جمع میشوند. یعنی در حدود 20-15 ماشین زباله در روز.
درست است که در این ناحیه زباله ها از 5 هکتار تجاوز نکرده اند، اما شیرابه آنها تا کیلومترها در دل جنگل رفته و درخت ها را از ریشه زده اند. شاید بد نباشد که بدانید این درخت های مغلوب روزگاری کشتی گیران قدری بوده اند از جمله توسکا، راش، ممرز اما هم اکنون یک به یک از پا افتاده اند. و شاید جالب باشد که بدانید اینجا روی گسل زلزله مازندران قرار دارد؛ جایی که درختان میتوانستند کمک بسیار بزرگی در تضمین امنیت هنگام وقوع زلزله باشند.
راه حل رفع این شرمندگی "احداث کارخانه زباله سوز" است. طرحی که از سال 80 توسط شهرداری مطرح بوده ولی با گذشت 12 سال، در هنگامه ی درهم شکستن جنگل جدی شده و قرار است مسئولان آستین ها را بالا بزنند و ما شاهد به اجرا درآوردن این طرح باشیم (به امید آن روز(

اما تا آن زمان چه می شود کرد؟! آیا من و تو هم باید دست روی دست بگذاریم و چشم به گذر زمان داشته باشیم؟!
در شهرهای بزرگی مثل تهران و اصفهان تا روستای کوچکی همچون "راجوب" در رامسر، مردم خودشان دست به کار شده اند و زباله ها را تفکیک میکنند. ما از آنها چه کم داریم؟؟! ما حتی امکانات خوبی هم در این زمینه داریم. یکی این که بیش از 80% ما رامسری ها حیاط هایی دارای باغچه داریم (یعنی تفکیک پسماند مواد غذایی و دفن آن در باغچه به عنوان کود و سایر زباله ها را هم به چرخه ی تفکیک بسپاریم)

و اما پیشنهاداتی برای مسئولان تا زمان احداث کارخانه یا دستگاه زباله سوز :

• لطفا جاده اشکته چال آسفالت شود تا به علت ناهموار بودن مسیر بخشی از زباله های ماشین های حمل زباله در جنگل نریزد.
• اطراف آن ناحیه فنس کشیده شود تا دسترسی حیوانات به آن منطقه موجب شیوع بیماری و مرگ نشود.
• شیرابه هایی که از ناحیه تجاوز کرده اند مدیریت صحیح شوند؛ چون علاوه بر تخریب پوشش گیاهی و جانوری، سفره های آب زیرزمینی را هم نابود میکنند که این امر با حضور کارشناسان مربوطه قابل حل است.
• چه خوب است در این ناحیه، فعلا تفکیک زباله انجام گیرد؛ بدین صورت که حداقل پلاستیک یا شیشه که مدت زیادی برای تجزیه نیاز دارند، وارد چرخه ی بازیافت شوند.
و اما از همه مهم تر، علت اصلی به تأخیر افتادن احداث کارخانه زباله سوز وجود نداشتن زمینی مناسب بوده است و هم اکنون صحبت ها حاکی از آن است که زمینی دیگر در جنگل به این کار اختصاص داده شود. این یعنی نابودی دوباره ی قسمتی از جنگل؛زمین انتخابی میتواند در اطراف شهر باشد مثلا اطراف ساختمان جدید هلال احمر، زمینی به مساحت تقریبی 2000متر.
جنگل زیر بار زباله کمر خم کرده است، به دادش برسیم

رضا 1392/09/07 ساعت 07:52 ق.ظ

سلام؛
به خوب چیزی اشازه کردید از این نوع مشکلات زیاد داریم فقط توی تاکسی نیست اطرافمون مشابه این خیلی دیده میشه ...
حتی در رانندگی در خیابون هم مشکلات وجود داره کاملا بی فرهنگی مشخصه، حالا خدا نکنه که پلاک ماشینت برای رامسر نباشه سریع جریمه ولی اگه رامسر باشی و با آقای پلیس محترم راهنمایی و رانندگی سلام علیکی داشته باشی که اصلا مشکل وجود نداره یه سلام میگی و یه بوقی میزنی و رد میشی...

عبد 1392/09/06 ساعت 11:42 ب.ظ

من هم مثل این همشهری عزیزم هر روز حداقل 5تا7بار باتاکسی رفته آمد میکنم من هم ناراحتم از بعضی از راننده های که کرایه را بیشتر از مبلغ که باید میگیرن دریافت میکنن

یه نفر 1392/09/06 ساعت 09:20 ب.ظ

سلام آقای بهرامی
شماره ششم هفته نامه کی منتشر میشه؟

سلام
انشالله شنبه

Arshia 1392/09/06 ساعت 06:52 ب.ظ http://pc-iran.ir

واقعا حق باشماست
بعضی ها هنوز فرهنگ استفاده از وسایل عمومی رو ندارن

[ بدون نام ] 1392/09/06 ساعت 06:32 ب.ظ

چند روز پیش همین مسئله برام پیش آمد وقتی گفتم باآقا نمی تونم عقب ماشین بشینم آقایون با پوزخند ی و کنایه ی منو بدرقه کردن آخر وقت هم بود .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.