پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

حق مردم رامسر! کی داده کی گرفته؟!

ساحره میرابوطالبی / در مراسم خواستگاری و بله برون رسمه که وقتی می خوان راجع به مهریه و مبلغش حرف بزنند اول اونایی که مبلغ رو اعلام می کنن (خانواده عروس) زمینه رو برای پذیرش مبلغ مطرح شده بعنوان مهریه از طرف خانواده داماد آماده می کنن و به قدری مهارت بخرج می دن که خیلی از وقتها همان اولش خانواده داماد قبول می کنن.

  

ولی اگه قبول نکردن و قصد پایین آوردن مبلغ رو داشته باشن(خانواده داماد رو می گم) بلافاصله یکی از اعضای حراف خانواده عروس وسط همه حرفها رو برش می زنه و می گه : بابا قبول کنید این حرفها چیه، تا حالا مبلغ مهریه رو کی داده کی گرفته؟! ببندید تموم بشه بره پی کارش. دوتا جوون می خوان زندگیشونو شروع کنن حالا هی سنگ بندازین جلو پاشون.............

و اینقدر حرف می زنه تا حوصله همه سر می ره و یکی دیگه از اونطرف خام می شه و برای اینکه حرفهای نفر اولیه رو تحمل نکنه می گه:

راست می گه دیگه حالا دو تومن بالاتر یا دو تومن پایین تر به جایی بر نمی خوره.بهتره تمومش کنیم و دو تا جوون برن سر کار و زندگیشون. این حرفهای مخالف جز اینکه زندگی دوتا جوونو عقب بندازه حاصل دیگه ای نداره.

و بالاخره این ازدواج با همون مهریه پیشنهادی خانواده عروس شکل می گیره البته با شعار:

کی داده کی گرفته!؟

زندگی شروع می شه و بعد از مدتی حالا به هر دلیلی زوجه تقاضای پرداخت مهریه رو می کنه و بقیه داستان رو خودتون حدث بزنین.

بله درسته دادگاه و دادگاه کشی و بعد هم زندون رفتن آقا داماد و بعدش هم جدایی و طلاق.

حالا حکایت چیه:...............

وقتی کسی می یاد و می خواد تو رامسر مسئولیت قبول کنه بهش می گن آقا مطالبات مردم رامسر و استحقاقشون اینه ها و به این ترتیب حد خواسته های مردم رامسر رو بهش گوشزد می کنن. 

ابتدا طرف جا می زنه و می خواد عقب نشینی کنه که یه دفعه بعضی ها که خودتون می تونید حدس بزنید می یاد وسط معرکه و می گه (البته در گوش متقاضی مسئولیت در رامسر می گه نه طوری که همه بشنوند):

آقا قبول کن هر چی گفتند قبول کن این خواسته ها و مطالبات مردم رامسر عین مهریه است. مهریه هم که می دونی کی داده و کی گرفته؟!

و از اونجایی که مردم رامسر نجیبند مدتی صبر می کنن ولی بالاخره کار به طرح مطالبات و اونم خیلی جدی و قاطعانه می رسه که همون دادگاه و دادگاه کشی و طلاق بین مسئول و رامسر و رامسریها اتفاق می افته.

حالا کی این وسط ضرر می کنه ؟

خب معلومه مردم رامسر.

چرا؟

برای اینکه اون مسئول جدا شده از رامسر طبق روالی که ما تا حالا دیدم می ره و یه پست بالاتر می گیره و به ریش مردم رامسر هم می خنده و.....................

خسته شدم باقی داستان رو یکی از شماها ادامه بده.

همه رو که نباید من تعریف کنم.

درسته؟

حق با من نیست؟

پس تا بعد.

آرشیو وبلاگ بهانه ای برای فردا

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سکینه نوری تیرتاشی 1392/06/23 ساعت 12:37 ق.ظ

سلام .به طور اتفاقی وقتی در این وقت شب مشغول آپ وبم بودم به وبلاگ شما راه پیدا کردم . و چقدر برایم خوشایند بود دیدم که اغلب همکاران من در این وقت شبانه هنوز بیدارند.موفق باشید.

سلام
شب شما هم خوش باد همکار وارشی من

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.