سید کمال سیدی در بهانه ای برای فردا / در زمانه ای که " ریا " ، " تملق" و " چاپلوسی" نقش پر رنگی را در جامعه ما ایفا نموده و از این رهگذر برخی افراد علیرغم نشانه های بارز دون مایگی ارتقاء کاذب یافته و یا رشدبادکنکی خود را در اتکا به چنین مقولات بی سرانجامی جستجو می کنند، نقد مسئولین و بی پروا و صادقانه سخن گفتن و نوشتن و کشاندن اندکی از حقایق به سطح افکار عمومی و یا تجزیه و تحلیل برخی وقایع طبیعی است که هزینه های داشته باشد و در این راه انگ "خود بزرگ بینی " و " شهرت طلبی"کمترین هزینه ای است که برای گوینده یا نویسنده نقاد به همراه دارد.
" محمد رضا بهرامی " از میان خبرنگاران عزیز رامسری جزء ، اندک کسانی است که با درک رسالت خطیر خبرنگاری و در کنار خبر نویسی ،بی هیچ ادعایی جسورانه و بی پروا و شاید بزعم ما "بی ملاحظه" از آلام و رنجها و از زخمهای کهنه و تازه و ازجفاهای رفته بر مردمان نجیب شهرش می نویسد و سر آخر از بی تدبیری و بی مسئولیتی همه ما گر چه "بهرامی " گاهی به جاده خاکی می زند و بعضی از نوشته هایش از این منظر تلخ و گزنده است و به مذاق برخی ها خوش نمی آید اما اکثر نوشته های او بازتابی است از واقعیتهای انکار ناپذیر و آیینه ای هر چند کوچک از زیر پوست این شهر در چنین هنگامه ای آنان که ادعای تحمل نظر مخالف را دارند،بهتر است صبر پیشه کرده و بکوشند حنای ادعاهای انتقادپذیریشان در منظر عمل و آنگاه که مورد پرسش و نقد واقع می شوند رنگ نبازد...
" بهرامی عزیز " : چشم انتظار نقدهای تو و سایر منتقدین می مانیم
صبوری کن سایه ی پا در گریزِ پسین،
خورشید
رای بازآمدن است که می رود.
نگران نباش
به زودی باردارترین ابرهای شمالی
شامگاهِ گندم و آهو را
سیراب خواهند کرد،
و ما به راهِ روشنِ آرامش خواهیم رسید.
فقط کافی ست به قدرِ سوختنِ کبریتی
تاریکی بی پایانِ پیش رو را تحمل کنیم،
حتما سپیده دم سرخواهد زد
خورشید باز خواهد گشت
و واژه های ممنوع نیز وزیدن خواهند گرفت.
روزت مبارک آقای بهرامی گل
سلام خوشحالم بروزی عیدت تان هم مبارک .