دکتر وحیدی در وبلاگ شخصی اش نوشت : در کنار یک اتوبان شلوغ که ماشین های زیادی از آن عبور می کردند ، چاله ای ایجاد شده بود . این چاله باعث تصادفات فراوانی می شد و روزی نبود که ماشینی چپ نکند یا مجروحی نداشته باشد و یا بعضی مواقع در اثر شدت حادثه فرد مصدوم فوت نکند . خلاصه این داستان ماه ها ادامه داشت و آن چاله همچنان سرجایش بود ! هر چه نخبگان و روزنامه نگاران و اصحاب خرد و تدبیر راه حل می دادند یا راه حلشان مناسب نبود و یا مورد قبول مسئولین قرار نمی گرفت ...
فرماندار شهر پس از تفکر زیاد ، وقتی دید که عقلش به جایی قد نمی دهد ، به ناچار تن به یک جلسه ی کارشناسی با حضور همه ی مسئولین ادارات داد تا به نحوی از تبعات این قضیه کاسته شود . پس از ارسال دعوت نامه ، از ساعت هشت صبح تمام مدیران خردمند شهر ، دور میز کارشناسی نشسته بودند و چون دستور جلسه از قبل به اطلاعشان رسیده بود با کلی راه حل و با دستی پر آمده بودند . ابتدا فرماندار توضیحاتی داد و دست یاری به سوی مدیرانش دراز کرد و از این پس ، یعنی از ساعت هشت و نیم تا اذان ظهر و پس از اقامه ی نماز جماعت تا پاسی از شب ، البته پس از اقامه ی نماز مغرب و عشاء ، جلسه ادامه داشت و در اینجا چکیده ای از نظرات و راه حل ها و در انتها راه حل نهایی به عرض شما می رسد :
رییس هلال احمر اعلام آمادگی کرد که یک فروند چادر امدادی ، با امکانات کامل ، در کنار آن چاله مستقر کند تا خسارات جانی را به حداقل برساند !
رییس اورژانس منطقه در تکمیل نظرات رییس هلال احمر ، اعلام کرد که حاضر است در روزهای تعطیل و شلوغ یک دستگاه آمبولانس در اختیار بگذارد که در همین لحظه فرماندار از ایشان خواست که آمبولانس اورژانس ، بیست و چهار ساعته در محل مستقر باشد که ایشان هم پذیرفت !
رییس شبکه بهداشت پا را فراتر گذاشت و گفت : چون این مسئله حیاتی است و با حیثیت شهر گره خورده است ، ما حاضریم یک بیمارستان چند تختخوابی در جوار این چاله ایجاد کنیم که دیگر نیازی به چادر هلال احمر و تیم اورژانس نباشد ! البته این راه حل که با استقبال مسئولین هم مواجه شد ، رییس هلال احمر و اورژانس را دمق کرد و آنان اصلاً توقع چنین نامردی را از همکارشان ، جناب دکتر نداشتند !
رییس شرکت بیمه اعلام آمادگی نمود که یک شعبه ی بیمه در آنجا مستقر کند که طرفین تصادف بتوانند زودتر خسارت خود را دریافت کنند !
نماینده ی پلیس راهنمایی گفت که یک ماشین پلیس بطور دائم در آنجا مستقر خواهد نمود تا کروکی حادثه هرچه زودتر کشیده شود !
کلانتر شهر هم که احتمال می داد ممکن است بعضی از مقصرین حوادث فراری شوند ، پیشنهاد کرد که یک ماشین گشت پلیس با امکانات کامل در محل حاضر باشد !
دادستان شهر که تا این لحظه ساکت بود ، قول داد که با وجود کمبود نیرو ، یک شعبه ی سیار قضایی با اختیارات کامل افتتاح کند تا در همان محل ، حکم مقصرین صادر شود که مورد تشویق بی امان حضار قرار گرفت !
کمیته ی امداد و بهزیستی هم قول دادند که یتیمان و زنان بی سرپرست و معلولین و سایر آسیب های اجتماعی ناشی از حادثه در اثر آن چاله را تحت پوشش مستقیم خود قرار دهند و حتی حاضر شدند یک چادر مددکاری در آن جا برپا کنند !
سرپرست یکی از بانک ها وعده ایجاد یک خودپرداز یا عابر بانک در کنار چاله را داد و گفت که اگر فرماندار دستور دهد یک شعبه ی نقلی و جمع و جور از بانک مربوطه را هم افتتاح می کند که لبخند رضایت آمیز فرماندار را به همراه داشت !
رییس دانشگاه آزاد هم پیشنهاد کرد که یک رشته چاله شناسی و یا رشته های مرتبط با آن را در واحدش راه بیندازد که بدون کنکور وحتی بدون داشتن دیپلم ، دانشجو جذب کند ، چون احتمال می داد که بعضی از رانندگان عزیز دیپلم ناقص باشند !
رییس آموزش و پرورش هم اعلام آمادگی کرد که در کتاب های درسی ، مطالبی مربوط به این چاله را بگنجاند ! او گفت که در قالب طرح های تابستانی ، طرح " همیار چاله " را هم پیاده می کند !
رییس میراث فرهنگی و گردشگری هم اظهار داشت که یک مجموعه ی بین راهی با امکاناتی مثل رستوران ، توالت ، نمازخانه ، پارک و ... در آن منطقه خواهد ساخت !
و ... سایر مدیران مربوط و غیر مربوط هر کدام به فراخور حال ، وعده ی برپایی و افتتاح چیزی را دادند و در ارائه ی طرح و ایده ، گوی سبقت را از یکدیگر می ربودند ! خلاصه هر کس می خواست در کنج قلب مهربان فرماندار ، جایی برای خویش باز کند !
فرماندار که از این همه طرح های هوشمندانه ی مدیرانش به وجد آمده بود و از طرفی نمی خواست آن ها فکر کنند که فرماندارشان از خودش نظری ندارد ، از همه ی آنان تشکر کرد و گفت : عزیزان من ، باعث افتخار است که این همه نظرات کارشناسی در این جلسه اظهار شده است ! ولی عزیزان ، آیا شما می دانید که در این اوضاع خراب اقتصادی و تورم بالا ، که البته ناشی از بحران جهانی اقتصاد است ، انجام این همه طرح خوب چه هزینه ای دارد ؟ من نمی خواهم نظرات شما را نادیده بگیرم ، ولی فکر می کنم که باید راه حل کم خرج تری ارائه دهیم . و خودش با غرور عالمانه ای ، پیشنهاد کرد که به عنوان یک راه حل موقت ، بهتر است آن چاله ی کنار اتوبان را که دور از شهر و امکاناتش قرار دارد ، پر کنیم و چاله ای مشابه با آن در مرکز شهر و در نزدیکی ادارات حفر نماییم ! به این ترتیب هم در وقت و امکانات صرفه جویی می شود و هم این که در فرصتی بهتر و پس از رفع بحران اقتصادی جهانی ، می توانیم چاله ی جدید را پر کنیم و دوباره همان چاله ی قدیمی را ایجاد نماییم و طرح های شما مدیران فرزانه را هم در آن جا راه اندازی کنیم .
مدیران به همدیگر نگاهی انداختند و پس از مکثی کوتاه ، یکصدا فرماندار را تشویق کردند و روز بعد ، مراسم افتتاح چاله ی جدید ، با شکوه خاصی برگزار گردید ... ! هنوز مردم شهر از آن فرماندار حرف می زنند و به هوش سرشارش آفرین می گویند و هنوز که هنوز است آن چاله در نزدیکی فرمانداری قرار دارد و چند فرماندار بعدی هنوز نتوانستند آن را به مکان اصلی اش بازگردانند ... هر سال دریغ از پارسال !!!
دکتر یکی از روسای مهم شهر یعنی در جلسه حضور نداشت تا با نظرات صائب خود همه حتی فرماندار را متحیرتر نماید. منظور من همان ....... است که حیف و صد حیف ایشان حضور نداشتند.
مگر ایشان هم مثل سلف خلف خویش با فرماندار اختلاف دارد.
علی جان دلبندم لطف کن و اسم ما را درست بنویس ! ی و س را جابجا نوشتی ...با این حساب دودمان تاریخی ما را بر باد می دهی ! مراد را نمی شناسم ولی امید در قزوین طرفدار بسیاری دارد !
هه عجب آدمائی هستنا
کی به کیه چی به چیه///
اثیرالدین اخیستکی بلاخره به مراد تدبیر و امید دست پیدا نمودید
حکایت همیشگی مدیران ما!
سپاس از مطلب ارزشمندتان
امیدوارم برای مدیران و مسئولان ما هم همین قدر مفید باشد. آقایان شورای شهر این مطلب را چند بار بخوانید!
سلام دوست عزیز
میخواستم یه سیستم تبادل لینک رو بهتون معرفی کنم که با این سیستم میتونید به راحتی تبادل لینک کرده و پیج رنک ، بازدید و مخاطب وبلاگتون رو بالا ببرید.
این سیستم کاملا رایگانه و فقط 1 دقیقه وقتتون رو میگیره عوضش خیلی رو بازدید سایتتون تاثیر داره !
یه نگاه که ضرر نداره !
امتحانشم مجانیه !
منتظرتون هستم
موفق باشید