پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

رمز توسعه کتالم و ساداتشهر وحدت است

بر کسی پوشیده نیست ،کتالم و ساداتشهر که جزء شهرهای شهرستان رامسر هستند از لحاظ توسعه در رده مناسبی قرار ندارد و باید پرسید به راستی چه کسی ما را به عقب کشانده است؟ و یا به زبان بهتر چه چیزهایی باعث شده است ما در جایمان بنشینیم و شاهد توسعه روز افزون شهرهای همجوارمان ، علی رغم وجود مواهبت طبیعی و خدادادی بیشتر از آنها در این دو شهر ، باشیم؟



بی شک مسئولان کشوری همواره دغدغه محرومیت زدایی و فقرزدایی از مناطق مختلف کشور را داشته، دارند و خواهند داشت.

 اما به نظر می رسد آنچه پای ما را همواره در پیشرفت و توسعه لنگ می کند، خود ما و فرهنگ غلط حاکم بر شهرها ی ما باشد.

باید قبول کرد که پیشرفت و توسعه هر منطقه ای در گرو احساس مسولیت و توسعه فکری مردمان همان منطقه است.

فرهنگ قبیله ای و عشیره ای که امروزه دیگر کاربرد پیشین خود را از دست داده است و جز ضرر و زیان مضاعفی که به بار می آورد در مقابل منافع بسیار محدودی که برای اشخاصی خاص دارد ، ره آوردی را به همراه ندارد.

کشور عزیزمان ایران در راستای وعده جمهوریت خود ، به مردم اجازه داده در برخی تصمیم گیری های شهر خود صاحب نظر باشند، اما فرهنگ قومیت گرایی ما (کتالم وساداتشهر لحاظ شدن در تصمیم گیری ها) ، آن را تبدیل به یک جنگ بین دو شهر کتالم و ساداتشهر کرده که نتیجه اش ، نیندیشیدن به مصالح هر دو شهر و در نهایت اندیشیدن به خودمان است .

 از چندی قبل از تایید صلاحیت  کاندیداهای کتالم و ساداتشهر شاهد به وجود آمدن دسته بندی های قومی و لشکر کشی های محله ای در کتالم و ساداتشهربودیم ، و این  ریش سفیدان و برخی پیشکسوتان  هستند که احتمالا با حمایت از برخی کاندیدهای خاص “تقریبا” رای منطقه را می خرند.

نگارنده به عنوان عضو کوچکی از جامعه خبری شهرستان در نشست ها و جلسات مختلف تصمیم گیری ها ، برای کاهش نامزدهای شورای شهر به حداقل نصاب و تصمیم گیری آسان و معقولانه  برای مردم حاضر بودم .

هر چند برخی اوقات افراد خاصی که حاضر در جلسه بودند ، برخوردهای ناشایستی با حقیر به عنوان یک خبرنگار داشتند ، ولی علی رغم آن ضمن تایید حرکت گردهم آوری مردم و حساس کردنشان نسبت به انتخابات شورای شهر و صیقل دادن درخواست های آنان از نامزدهای شورای شهر، شاید باورتان نشود ،اگر در جلسه کتالم بودم گردانندگان آن جلسه ساداتشهری را متجاوز به حقوق کتالم معرفی کردند و به شرکت کنندگان جلسه اخطار حالت تهاجمی گرفتن نسبت به ساداتشهری ها و نامزدهای ساداتشهری دادند و بالعکس در جلسه ساداتشهری ها ،کتالمی ها را ظالم و متجاوز به حقوق خود معرفی کردند که در طول دوران به وجود آمدن این دو شهر چشم طمع به منابع و مواهب  ساداتشهرها  را داشتند و همیشه به آنها ظلم کردند.

هیچ گاه عقلانی ، به نامزدهای مطرح نگریسته نشد و در پایان در گوشه و کنار از زبان نامزدها و برخی از افراد فعال شنیده شد که هرکس دارای محله ای بزرگتر و دارای خانواده گسترده تر باشد دارای رای بیشتری است و کسی که در ضعف کمی افراد منطقه باشد باید به ناچار میدان را با شکست ترک کند ولو اینکه افکارش کاراتر، دغدغه اش بیشتر و انگیزه اش برای توسعه منطقه پر رنگتر باشد.

بالطبع حضور نخبگان با تحصیلات دانشگاهی و تجارب مدیریتی به هیچ وجه حق ورود به میدان رقابت را ندارند زیرا جلسات شبانه ریش سفیدان و پیشکسوتان به آنها به هیچ عنوان روی خوش نشان نمی دهد و به ناچار باید گوشه ای نشسته و شاهد بلواهای محله ای و قدرت نمایی های منطقه ای باشند!

 این چه فرهنگ زننده ای است که ما سالهاست دست از آن برنمی داریم؟ و این چه حضوری است که واپس زدگی را نصیب ما می کند و فردای انتخابات ، احتمالا نماینده منتخب را به ناچار و با اجبار پاسخگو و وامدار افرادخود می کند نه نیازهای هر دو  شهر و احتیاجات مردم آن.

البته و هزار البته نگارنده هرگز از زحمات نمایندگان دلسوزی که همواره مصلحت مردم وتوسعه شهر را مد نظر قرار دادند منتقد نیست و همواره مراتب سپاسگزاری جهت تلاش های آنها را با افتخار اعلام می دارد ، هرچند از دل این فرهنگ بیرون آمده باشند و هرچند حضور این نمایندگان تایید کننده فرهنگ غلط حاکم بر انتخاب در شهر های ما نیست.

 آنچه که این فرهنگ را بتواند از جامعه سنتی ما بزداید مطمئنا حضور و ورود نخبگان تحصیل کرده در مراکز دانشگاهی در هر دو شهر بدون لحاظ قومیت گرایی آنها به عرصه های سیاسی و اجتماعی است که می توانند با نحوه ی نگاهی که به اجتماع اطراف خود و نگرشی که به عقب ماندگی جامعه خود دارند موثر  باشد.

ایجاد تشکلهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با ساختار سازمان یافته تشکیلاتی خود که حتما مورد حمایت قانون هم هست می تواند بهترین راه برای امروزی کردن فضای حاکم بر این فرهنگ باشد. لزوم اعتماد به نفس داشتن و نترسیدن از ورود به همچنین تشکلاتی و متعاقبا ورود به عرصه های سیاسی که مورد حمایت قانون اساسی و قوانین عادی است از مقدمات لازم برای نخبگان دانشگاهی که خواهان تاثیر گذاری بر فضای فرهنگی جامعه ای که فرهنگ سنتی و محله ای دارد و فقر روز افزون را به ما هدیه می کند می باشد.

 در پایان نگارنده معتقد است آنچه امروز بیش از هرچیز جامعه فرهنگی ما لازم دارد داشتن جسارت نخبگان همراه با شعور و نگاه علمی است که دغدغه پیشرفت منطقه خود را دارند و راهکار آن را تغییر فضای فرهنگی جامعه سنتی می دانند.

به امید عملی شدن این آرزو که دور از ذهن نیست


این یادداشت در شماره 20 ماهنامه ساحل دریا نیز منتشر شده است

نظرات 6 + ارسال نظر

همه این لشکر کشی ها و طبقه بندی ها و تقسیم به علیا و سفلی به خاطر سطح پایین فرهنگ مردم ، تعصبات قبیله ای ، حسادت و تنگ نظری های جاهل مآبانه است.پیغمبر اسلام مبعوث شد تا این موارد را ریشه کن کرده و اوس و خزرج های تاریخ را از میان بردارد لیک چه سود که اینان ادعای مسلمانی شان میشود اما دریغ از جرعه ای معرفت.
راه حل این است که جوانان این منطقه یکبار برای همیشه از این عادات پوچ پدرانشان رویگردان شده با درک و شعور روی به انتخاب شایستگانی بیاورند برای رشد و بالندگی شهر و دیارشان.

دلتنگ 1392/03/04 ساعت 05:06 ب.ظ

باسلام
دوست عزیز که خودتان را دلتنگ نامیدید.از اینکه شما هم از این همه ساده اندیشیها به تنگ امده ودلتنگ فضایی صمیمی توام با مصلحت اندیشی برای منطقه هستید قابل درک است .اما خوب است جنابعالی نام مستعار دیگری برای خود انتخاب کنید که تداخلی صورت نگیرد.(منظورم دوستیست که با اره ولله شروع کردند).ممنون

ما جوانان رامسر تشنه صداقتیم . و برای دست یافتن به صداقت به انسان با وجدانی مثل جناب مهندس گلدستی نیاز داریم

دلتنگ 1392/03/04 ساعت 01:27 ب.ظ

اره والله منم با (اشکوری )موافقمم اینهااا فقط می خوان همونهایی که خودشون دوست دارن بیارن توکار

اشکوری 1392/03/04 ساعت 07:06 ق.ظ

محمد رضا جان دستت درد نکنه که واقعا نگاشتی
الحق والانصاف درد همه ما شهروندان بود خودو پنجشنبه شاهد یه همچین موردی بودم که سادات شهری ها چه در مورد کتالمی ها فکر میکردن وهمانطور علیه اشکوریها که اصلا اجازه ورود به داخل مسجد را نمی دادند .
تا کی ما بایستی مطیع یک عده ای خاص باشیم که اصلا بویی از فرهنگ نبرده طرف پول وسرمایه اش را رخ دیگر همشهریان میکشاند آیا به قیامت اعتقاد داری ؟

دلتنگ 1392/03/04 ساعت 01:56 ق.ظ

پژواک عزیز انچنان نیکو سخن گفتی که محلی برای صحبت اضافه نگذاشتی تنها میتوانم بگویم:
جمال دوست چندان سایه انداخت
که دلتنگ ناپدید است از حقارت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.