آیا تلاش نمایندگان از استیضاح استاندار ،اصلاح امور است یا اینکه هر چه طاهایی واضح تر پاسخ دهد آنها بگویند"به سر جدم محکوم نمی شوم" و بدنیال کنار گذاشتن استاندار زحمت کش با عقبه مدیریتی موفق در استانهای بزرگ کشور نظیر قزوین ،گیلان و... می باشند.
فرض هم اکنون طاهایی از سمت استانداری کنار گذاشته شود. تمایل نمایندگان به استاندار شرق استانی است یا غرب استانی؟آیا در این مورد نیز به عدالت پایبند هستند؟
بازتاب:
مطالب مرتبط:
130 میلیارد تومان هم برای غرب استان مازندران کم است
استیضاح استاندار مازندران به چه بهانه ای؟
استان مازندران علی رغم وجود مناطق زیبا و چشم نواز ،ساحل نیلگون دریا و هزاران ویژگی مثبت و منحصر به فرد آن ،متاسفانه به دلیل کشیدگی جغرافیایی آن باعث شده که قدرت و ثروت ،عادلانه در بین شهرهای آن تقسیم تقسیم نشده و مسلما آن دسته از شهرهایی که به مرکز استان دسترسی بیشتری دارند سهم بیشتری برای خود تصاحب خواهند کرد.
با یک آمار سرانگشتی و برای اثبات ادعای فوق ،وجود مدیران و مسئولان مرکز و شرق استانی در نقاط حساس و سرنوشت ساز استان دلیل واضحی است که می توان به آن استناد کرد و بالطبع اگر قضاوت درباره توزیع اعتبارات و میزان توجه مدیران کل به شهرها موجود استان را بر عهده قضاتی عادل بگذاریم ،قطعا رای به مظلومیت غرب استان خواهند داد.
متاسفانه در این بین با وجود این بی توجهی به غرب استان،همیشه این قطعه از استان متهم است که از بیشترین مزایا استفاده می کند و اتهام زنندگان نیز به خوبی می دانند که اینگونه نیست و داستان ادعای آنها و غرب استان همان داستان ملا نصیر الدین است که روزی بر روی درختی جلوس کرده و از بخت بد از بالای شاخه ای بر زمین افتاد و پایش شکست،لاجرم عیادت کنندگان از او همیشه از میزان درد پای ملا می پرسیدند .ملا که از این قضیه خسته شده بود به آنها عتاب زد که اگر شما می خواهید از میزان درد پای شکسته ام مطلع شوید خود بالای درختی رفته از آن بیفتید تا پایتان بشکند تا میزان درد پای شکسته را بفهمید.
وانگهی از بدو ورود طاهایی برای تصدی سمت استانداری شایعاتی یک طرفه علیه وی مطرح بود که وی برای تشکیل استانی جدید در غرب مازندران ماموریت دارد و ...
این شایعات کاملا به صورت هدفمند و با استراتژی خاص طراحی شده بود تا از باز شدن پای استاندارغرب استانی با تجربه مدیرتی در سه دولت بعد از انقلاب به استانداری مازندران باز نشود و از این امر جلوگیری به عمل آید و دامنه این حرف و حدیث ها همچنان ادامه یافت و بدخواهان که گویا همان عقبه های فکری رضاخان قلدر مآب بودند و هستند در به چالش کشیدن استاندار از هیچ کوششی دریغ نکردند.
آنها از کوچکترین فرصت ها استفاده کردند تا با انتساب استاندار به هذا و ذلکَ ،لای چرخ در حال حرکت وی چوب گذاشته و مانع از توسعه شوند.
حال آیا ارتکاب این گونه اعمال از پشتوانه عقلی سالمی برخوردار است یا خیر موضوعی است که خدا بهتر می داند.
از اوایل سال جاری طرح مسئله کمک 130 میلیاردی استاندار به غرب استان توسط افرادی با همان عقبه فکری و در بوق و کرنا کردن این موضوع و در پی آن تلاش های زیادی برای متقاعد کردن افکار عمومی مبنی بر اینکه استاندار نگاه ویژه ای به غرب استان دارد صورت گرفت.
اما این انتهای ماجرا نبود ."تازه نمایندگان" مردم شرق و مرکز استان برای توجیه و متقاعد کردن موکلان خود مبنی بر اینکه ما همان اصلح و ایده فکری شما بودیم که به درستی به ما رای دادید ،دیواری کوتاه تر از دیوار استانداری مازندران نیافتند و در به چالش کشیدن این مدیر غرب استانی از یکدیگر پیشی گرفتند.
تمامی مشکلات زمان مدیریت استانداران گذشته را رصد کرده و به پای طاهایی نوشتند و خود نیز بر طبل عدم رضایت مردم از پاسخ صریح استاندار به سوالاتشان کوفتند،اما با چه هدفی؟
حال آیا اگر این استاندار ساروی ،آملی ،بابلی ،قائمشهری و دیگر شهرهای شرق و مرکز استان بود اینچنین بر پای وی می پیچیدند؟
استانداری که تشکیل استان جدید در غرب مازندران که تنها خواسته و مطالبه مردم این خطه است را خیانت دانسته ،پس بهانه نگاه ویژه طاهایی به غرب استان که توسط نمایندگان شرق و مرکز استان و برخی از افراد معلوم و مجهول الحال به خاطر چیست؟
آیا تلاش نمایندگان از استیضاح استاندار ،اصلاح امور است یا اینکه هر چه طاهایی واضح تر پاسخ دهد آنها بگویند"به سر جدم محکوم نمی شوم" و بدنیال کنار گذاشتن استاندار زحمت کش با عقبه مدیریتی موفق در استانهای بزرگ کشور نظیر قزوین ،گیلان و... می باشند.
فرض هم اکنون طاهایی از سمت استانداری کنار گذاشته شود. تمایل نمایندگان به استاندار شرق استانی است یا غرب استانی؟آیا در این مورد نیز به عدالت پایبند هستند؟
با طرح تمامی سوالات فوق ، غرب استانی ها نیز اعتقاد به استیضاح استاندار دارند ، چرا پس از گذشت 30 و اندی سال از پیروزی انقلاب اسلامی مردم شهرستانی در غرب مازندران از آب آشامیدنی محروم هستند؟
و دیگر موضوع اینکه چرا مردم شهرستانی در غرب مازندران به دلیل نداشتن روشنایی شریانهای اصلی شهر شاهد تصادفات مرگبار هستند؟
طاهایی باید استیضاح شود که چرا با تشکیل استان جدید مخالفت ورزیده است و آنرا خیانت دانسته ؟و...
چرایی جدایی خرمیان از سلطانشان
( با عنایت به درخواست چندین ساله علاقمندانی از غرب استان مازندران جهت جدایی از مرکز استان و تشکیل استانی جدید، و همزمان با طرح سوال نمایندگان استانی مجلس شورای اسلامی از طاهایی استاندار مازندران در خصوص چرایی اعتبار تخصیصی( لاهوتی و غیبی ) 130 میلیارد تومانی ( غیر وصولی ) دولت به غرب استان مازندران دستمایه این نوشتار می باشد)
چندی است سمبل خان درخواست جدایی خرمیان از سلطانشان را به گوش سرورانمان در مرکزرساند. اما آنان به دلیل بیگانگی در زبان و لهجه خود با خرمیان غرب استان به زبان جامعه جهانی و استعماری هی ازپیش خودمی گویند Sari . .
سمبل خان به نقل از خرمیان به عرض سلطانشان رساند ، ظاهرا شما در دیدار با ابراهیم طاها پاشا چالوسی اعتراض نمودید که چرا شما 130 میلیارد تومان به بلاد خرمیان کمک مالی نموده اید. سمبل خان عرض کرد" سل طانم !" قاصدانی از بلاد خرم می گویند دگر مارابادربار سلطان کاری نیست . هرچند دین ما یکی باشد ولی از زبان وفرهنگ بیگانه باشیم.
سبمل خان دیگر رعایا ما چه می خواهند.
سل طانم ! " می گویند شما مارا فقط برای خوش گذرانی هایتان و تنوع بخشی به حرمسرایتان می خواهید و بس . سالها شمامارا هم کفو و هم شأن خود ندانسته اید.
سمبل خان دگر چه؟
سا طانم ! ، می گویند آن بابلی یان و آملی یان هم فقط آبگرم ما را می خواهند و آن بیلی هایمان را! هرچه بیلی داریم سوار نیسان هایشان می کنند می برند سر می برند و می خورند!
سمبل خان بگویید ببینم این بیلی ها! دیگر چه صیغه ی است ؟
سل طانم ! خدا مرا نکشد ، توبه ، توبه، سرورمان تعبیر بد نفرمایید بیلی همان اردک هایمان باشد.
سمبل خان آیا چیزی هست که باید به عرض ما برسانید؟
سل طانم ! فدایت شوم آن چاکرانتان می گویند که سرورمان را ملک پادشاهی به زیادت و طولانی باشد و مارا نشود که در این مسیر طولانی و پر خطر به دادخواهی به مرکز بیاییم هی پاشایی نباشد و مارا به هیچ اذنی و پاسخی به مشکلاتمان به دیار مان بازگردیم.
سمبل خان کسی از همسایگانمان بر طبل جدایی خواهی این غربیان می کوبد؟
سل طانم ! لاهوتی نامی از بندر لنگرود که ساکن درپایتخت است افاضه نمودندی که رامسر و تنکابن از آن گیلان بوده باشی که به حق باید به دامنش بازگردانیمی.
ما این سفیر ونیزی لنگرودی را خود درمجلس ادب خواهیم کرد . اگر ما آن داماد شجاع نباشیم که گیر 130 میلیارد داده باشیم، اجازه دهیم که دیگران برای حریممان خط و نشان بکشند.
سمبل خان خفه مان کردی دیگر چه می خواهند این جدایی طلبان غربی ؟
سل طانم! ، اجازه دهید به عرض مبارکتان برسانم که ظاهراٌ پاشایی از سوادکوه منصب ریاست دفتر تهران شده است . خیانتی از این آشکار تر که آنان می خواهند سوادکوه و رامسر دوباره پیوندی تاریخی دهند. که دیگر مارا هیچ نمانداز ملک و ملت. گویند که حاکمی از آران سمنان بدیشان حکم دادی. سرورم مستحضر هستند همان سمنانی که سالها از ما جدایش ساختندی.
سمبل خان به ابراهیم پاشا بگویید تا حکم کنیم آن 130 میلیارد کوفت شان شود . ولی اگرباز بخواهند ساز جدایی سر دهند پاشا هایشان را در پایتخت رد صلاحیت خواهیم کرد، یا قوانین انتخاباتی را به نحوی تغییر دهیم تا چهار سال دیگر حالشان گرفته شود. حال بروید ما کارداریم .
اه ی ما سمبلیان هم خیلی کار داریم !! باید برویم تا این خبرها را رسانه ی کنیم.