پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

پژواک رامسر

آید به سوی ما باز ، هر کار زشت و زیبا!!!

یک تامل ، یک سوال!!!

آیا از 4 اردیبهشت 89 تا کنون مسئله ای در شورا و شهرداری شهر رامسر روی نداده است که نیاز به افشاگری باشد؟

آیا از 4 اردیبهشت 89 به بعد آرامش قبرستانی بر این شهر بلا زده حاکم نیست که نیاز به هم کلامی با اصحاب رسانه باشد؟

آیا واقعیت هایی در شورا و شهرداری وجود ندارد که نیاز به تعامل با رسانه ها باشد؟

 نزدیکی به نهم اردیبهشت سالروز شوراها بهانه ای شد که بصورت رسمی از خبرنگاران شهرستان در نشستی تحت عنوان "نشست صمیمانه با اصحاب رسانه"  دعوت کنم تا هم از زحمات یکساله اونها در دوره مدیریتی ام قدرانی کنم وهم درد دلی داشته باشم در جمع   خانواده ام چرا که سالها با مطبوعات سر و کار داشته و دارم  و خود را عضوی از خانواده رسانه می دانم اما گویا با توجه به مباحث چند مدت اخیر بویژه موضوع طرح سوال از شهردار،نشست با خبرنگاران  بعضی ها را نگران کرده بود بخصوص بعضی هایی را که آرامش قبرستانی  برای این شهر می خواهند و نمی خواهند که در عمل مردم محرم باشند. واقعاً نمی دونم که چرا بعضی ها اینقدر نگرانند. من که نه قصد مچ گیری دارم نه افشاگری فقط می خواهم مردم رو از  برخی واقعیتهایی که جهت اصلاح اون بارها و ساعتها با شهردار، اعضای شورا و بعد اون  با مسئولین ارشد شهرستان در میان گذاشتم ،آگاه کنم.فقط به زبان ساده و مثل اون روزهای زمان انتخابات شوراها، می خوام بگم در عین اینکه دیوارهای شهر رو رنگ می کنیم  مواظب باشیم مبادا خدای نکرده خود مردم رو رنگ کنیم!! همین.                                       

 اونی هم که باید نگران باشه کسی نمی تونه باشه جز "سید" که بنظر می رسه داره برخلاف همه قواعد خودساخته رایج و جریان آب حرکت می کنه!!

البته می دونید مشکل از کجاست؟

مشکل ازاونجایی هست  که وقتی مسئولیتی می گیریم حال چه انتصابی یا چه انتخابی ، خواسته یا ناخواسته صف خودمون رو از مردم جدا می کنیم و تلاش آنچنانی هم نمی کنیم که تغییری در این وضعیت بوجود بیاوریم.

نقطه آغاز این جدایی زمانی است که در مراسم عمومی چند ردیف اول را به مسئولین اختصاص می دهند واگر مسئولیتی داشته باشی  طبق معمول هدایتت می کنند به همان ردیفهای اول و اگر هم بخواهی در کنار مردم باشی با هزار تعارف  و تمنا  و سر آخر بزور می برند اون جلو جلوها. واینچنینه که رابطه نزدیک و عاطفی تو با همین مردمی که تو روانتخاب کردند کمرنگ می شه ودر چنین اوضاعی،  زمانی که بخواهند از تو پرسشی داشته باشند و مطالبه بحقی،  دچار لکنت می شوند .تو گویی با موجودی از جنس دیگر روبرو هستند!!و آنگاه ست که روز به روز این شکاف بیشتر می شه تا جایی که نمی تونی بعنوان یک نماینده درد مردم رو بفهمی و در نتیجه گاهی شاید نسخه هایی برای مردم شهربپیچی که شاید در هیچ عطاری پیدا نشه؟

اون وقته که یک جلسه ساده با خبرنگاران بعضی ها رو دستپاچه می کنه.اون هم جلسه ای که در همون ابتدا ضمن عذرخواهی چندین باره ، از همه  می خوام که قلمها رو بذارند زمین.دوربینها رو بذارند کنار و همراهشون رو هم خاموش کنند.(برگرفته از آرشیو وبلاگ بهانه ای برای فردا)

.......

پژواک رامسر:

حال این عضو شورا را چه شده است که بارها و بارها از وی و رییس شورای فعلی و سابق  چه به صورت کتبی و چه به صورت شفاهی خواسته شده است که عملکرد چند ساله خود را رسانه ای کنند و با همان خانواده خود هر چند "آنها قلم ها را بر زمین گذاشته و دوربین ها را خاموش کرده "درد و دل کنند و نمایندگان رسانه های گروهی را محرم خود بدانند.

آیا حتما می بایستی شهردار،ی استیضاح شود تا آنها ، خبرنگاران را جزء خانواده بدانند یا زمان افشا گری فرا نرسیده است تا خبرنگاران را حامی خود بدانند؟

آیا از 4 اردیبهشت 89 تا کنون مسئله ای در شورا و شهرداری روی نداده است که نیاز به افشاگری باشد؟

آیا از 4 اردیبهشت 89 به بعد آرامش قبرستانی بر این شهر بلا زده حاکم نیست که نیاز به هم کلامی با اصحاب رسانه باشد؟

آیا واقعیت هایی در شورا و شهرداری وجود ندارد که نیاز به ارتباط با رسانه ها باشد؟

ای "سیدنگران "؟

یا دیگر نگران مسائل شهر نیستی یا اینکه موافق جریان حاکم در حال حرکت هستی؟کدامین درست است؟صف بندی شما با مردم در طی 2 سال اخیر چگونه بود؟

چرا امروز رغبت یک جلسه ساده با خبرنگاران را ندارید؟آیا تشکیل این جلسه شما را نگران می کند یا برخی از دوستان شورایی تان را؟

سید عزیز همانطوری که در مطلبی از وبلاگتان آمده است من نیز بدان رجوع می کنم که :


"مهم نیست که  چه کسانی و یاچه تعداد ی از شهروندان اظهار نظر شما را تایید یا رد می کنند .مهم آن است که:

اگر بینی که نابینا و چاه است     اگر خاموش بنشینی گناه است "

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.