و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءُ عند ربهم یرزقون.(169 آل عمران)
"و گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند، مردگانی هستند، بلکه آنان زنده و در بارگاه پروردگارشان بهره مندند."
شهادت در عُرف و فرهنگ ِعامه، با ریخته شدن خون و
جان دادن در جبهه جنگ یا کشته شدن به دست دشمنان حق تعریف مىشود. در بمب گذارىها،
موشک بارانها، ترورها، تصادفات، سقوط هواپیما و حوادث مرگبار ،صرفنظر از این که
چنین حادثهاى با آگاهى و انتخاب و میل و رغبت آنان بوده، یا کاملا غیر منتظره
باشد، عنوان و آمار"شهید شدگان" اعلام مىشود.
این تأسف و تأثر را بارها از زبان بازماندگانى ازدوران جنگ، در بازگوئى خاطرات
جبهه، با دریغ و افسوس شنیدهاید که: "خوش به سعادت برادرانى که شهید شدند و
رفتند، ما لایق شهادت نبودیم و از این سعادت عظیمى محروم شدیم"! در این تلقى
از "شهادت"، جان باختن و فنا شدن شرط اصلى است و محرومیت از آن و زنده
ماندن، نشانه نرسیدن به آن درجه ازلیاقت نزد خداست.
واعظان و مداحان نیز که حرکت امام حسین به سوى کوفه را معمولا به قصد شهید شدن شمردهاند،
"شهادت طلبى" را، شیوهاى براى افشاى مظالم یزیدى معرفى مىکنند.
اما نسل امروز این سئوال را مطرح مىکند که در این زمانه؛ قرن بیست و یکم ، با
دگرگونى مناسبات سیاسى و فرهنگى دنیاى امروز و مفاهیم ومعیارهاى جدید قدرت چه باید
کرد؟ نه مکان ما کربلاست و نه زمان ما عاشورا و ایام امام حسین! من که آرزو مىکنم
کاش همراه آنان بودم، اگر چنین امکانى محال نیست، با چه کسى و چگونه باید بجنگم و
خونم را کجا بریزم تا به نداى حسینى: (هَلْ مِن ناصِرٍیَنصُرَنی) پاسخ داده باشم!؟
مىگویند حق و باطل در این روزگارسخت درهم تنیده شدهاند و یزیدهاى خودى و بیگانه
در درون و بیرون مرزها جولان دارند، با چه کسى و چگونه باید بجنگیم؟ اگرحضورشهید
در صحنه جنگ و تحقق امر شهادت در میدان نبرد و ریخته شدن خون اوست، تکلیف ما در
لبیک به نداى امام حسین در این دوران چگونه است!
البته مىتوان پاسخ داد که هیچ یک از واژههاى دیروزى و امروزى باالطبع قداست و
اعتبار مطلق و همیشگى را ندارند و فاقد بار ارزشى ثابت هستند، نه خشم در همه حالات
و شرایط موثر است و نه کشته شدن همواره نتیجه مثبت مىدهد. همه اینها تابع عقل و
اندیشه و منطق و مصلحت و منافع ملى هستند و به زمان و مکان بستگى دارند.
این پاسخها البته خوب است، اما شهادت را محدود به میدان جنگ مىکند و همیشگى بودن
و استمرار نقش شهید را درهمه زمانها و مکانها زیر سئوال مىبرد. مگراین که معناى
"شهادت"، فراتر از فهم تعریف شده ای باشد که در ذهنیت ما و برداشتمان از
بار معنائى آن است. در هرحال، شهادت واژهاى قرآنى است و چارهاى نیست که براى فهم
درست آن، به خود کتاب مراجعه کنیم و معناى اصلى و ریشهاى آن را از این مرجع
استنباط کنیم.
از ۳۵ بارى که کلمه "شهید" در قرآن به کار رفته است، بیش از نیمى از آن (۱۹بار)، خداوند شهید نامیده شده است!! و نه تنها واژه شهید، بلکه واژه شهادت نیز از۲۰ موردى که در قرآن تکرار شده، درست نیمى از آن، با جمله: "عالم الغیب والشهاده" در وصف خدا آمده است!
درمعناى لغوى شهادت، شهید، نه الزاماً کشته شده
در میدان نبرد، بلکه آگاه برمسئولیتهاى اجتماعى و حاضر در صحنه و میدان عمل و
ایثار است. شهید کسى است که غائب نیست، عافیت طلبى و محافظه کارى نمىکند .
بیداراست و خود را به خواب نمىزند! میدانهاى زندگى هم محدود به میدانهاى جنگ
نمىشود، سرنوشت ملتها در دنیاى امروز در میادین صلح نیز، رقم خوردنىتر است.
واقعیتها این حقیقت را نشان مىدهد، اگر نخواسته باشیم سرمان را زیر برف باورهاى
دیروز کنیم!
از آن مهمتر، جبهه جهاد با نفس بسى گسترهتر ازجهاد با دشمنان بیرونى است. اولى
همیشگى و همه جائى، و دومى موقت و مقطعى است.
رسیدن به مرحله شهادت و مقام و موقعیت شهید، مثل همه مقام و موقعیتهاى
سیاسى، علمى، هنرى و اقتصادى، نیازمند ممارست و مجاهدت طولانى است. مبارزات سیاسى
یک ملت براى کسب آزادىهاى مدنى و حقوق اجتماعى، خود مدرسه بزرگى است که آحاد ملت
را رشد مىدهد و آثار عمیق استبداد را که از فکر و فرهنگ مردم ریشهکن مىسازد. در
مدرسه شهادت، مسیر همان قدر ارزش دارد که مقصد. اصلا مقصد در همین مسیر تحقق مىیابد
و وجود مستقلى از راه ندارد. آزادى و امنیت و ارزشهاى برتر، به زودى و با زور و
ضربت حاصل نمىشوند، میدان مبارزه است که با حضورآگاهانه در آن، به تدریج نمونههاى
برتر، الگوها و قهرمانانى را پرورش مىدهد که به اصطلاح قرآنى "شهید"
نامیده مىشوند، شهید به همان معناى انسان حقیقتاً زنده و حاضر و ناظرى که نشانهاى
است از خداوند شهید. تشخیص این شهیدان چندان دشوار نیست، اینها همان رهبران یک
جنبش، نخبهها، نوادرو نمونههاى ممتازى هستند که در کوره ابتلائات حق آبدیده مىشوند
و درآسمان ظلمانى دوران سلطه ظلم و ستم همچون ستارههاى درخشان، به مردم روشنائى و
امید مىبخشند:
...و ما این روزگار را میان مردم مىگردانیم تا
خداوند مؤمنین راستین را محقق سازد و شهیدانى از میان شما برگیرد و خدا ستمگران را
دوست نمىدارد. آل عمران ۱۴۰
مطلبم را با جملاتی از دکتر شریعتی به پایان می رسانم.
"شهید قلب تاریخ است، هم چنان که قلب به رگهاى خشک اندام، خون، حیات و زندگى مىدهد.... شهادت، در یک کلمه، برخلاف تاریخهاى دیگر که حادثهاى، درگیرى و مرگ تحمیل شده بر قهرمان و در نهایت یک تراژدى است، در فرهنگ ما، یک درجه است، وسیله نیست، خود هدف است، اصالت است، خود یک تکامل، یک عُلو است، خود یک مسئولیت بزرگ است، خود یک راه نیم بُر به طرف صعود به قله معراج بشریت است و یک فرهنگ است.... امام حسین (ع) یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش، به شهادت رسیده است. نه درگودى قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش. از آن لحظه که به دعوت "ولید" حاکم مدینه، که از او بیعت طلب مىکرد، "نه" گفت، این "نه"، طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن، "شهادت" انتخاب شده است و از آن لحظه حسین شهید است.... شهادت جنگ نیست، رسالت است، سلاح نیست، پیام است".
پی نوشت: یاداشت فوق در شماره 157 هفته نامه بهنگر منتشر شده است.
سلام دوستان من فکر نمیکنم شهید و شهادت اینقدر احتیاج به فلسفه بافی داشته باشد سری به وصیتنامه شهدا بزنید با ساده ترین واژه ها شهید و شهادت را معنی کرده اند اصلا ساده تر اینکه عکسهایشان را ببینید و به چشمانشان نگاه کنید مطمئن باشید انها همه چیز را به شما میگویند مگر نه ینکه انان زنده اند ونزد پروردگارشان روزی میخورند دوستان عزیز در شهادت همیشه باز است تا زمانی که انسان هست شیطان هم هست پس جنگ میان خیر و شر . حق و باطل همیشه وجود دارد اینجاست که میگوییم کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا متاسفانه ما خود را در امور مادی مانند پرداخت اقسط و... غوطه ور نموده ایم غافل از اینکه در همین زمان هستند کسانی که چشم دلشان را باز کرده اند و دارند جان میبینند و خود را فنای بسوی حق نموده اند و در قهقهه مستانهی شان عند ربهم یرزقونند پس میبینیم در شهادت هیچگاه بسته نیست.یا علی مدد
سلام برادر حاجی ببخشید دیر اومدم حالم خوب نبود..........راستی قالب و عکس جدید مبارک..........ولی اینم بگم ماشهادت رو,همیشه محدود به میدان جنگ نمیکنیم و حدیث ها و روایت هایی هم درین باره داریم هرکسی که به خاطر اسلام کاری میکنه تا اسلامش پابرجا و پرچم لا اله الا الله برافراشته بمونه اجر شهیدو داره حتی گفته میشه کسی که روزی حلال ببره و تو راه تصادف کنه و بمیره مثل شهیده یا اگه واسه کسب علم بمیره شهید محسوب میشه نمونه هایی مثل این زیاده یا مثل زن بارداری که بعد از به دنیا اوردن فرزندش بمیره حکم شهیدو داره...........ولی در کل نوشتتون خوب بود و تا اندازه ای مورد قبول بنده..........التماس دعا
بعد از سلام و آرزوی موفقیت
اگر از جنبه های زمینی دیدگاهت صرفنظر کنیم
که البته نباید با نگاه زمینی به مساله شهادت نگریسته شود
درست گفته ای اما یکی از زوایای دیدت بسته است
و آن اینست که میزان صحت شهادت پویی در میادین مرگ قابل ارزیابی است
به همین خاطر آنانکه با خون سرخشان پای علاقمند ی خود را امضا کرده اند به صحت ادعای شان تردیدی نیست
ولی آن دسته از شهادت جویانی که صحت ادعای شان برای ضمیر پنهان شان به اثبات نرسیده
همواره به صداقت خویش با دیده ی تردید می نگرند
که البته اگر جز این باشند مردودند
و این مساله ای مهمی است که از دید تو پنهان مانده
بعد از سلام و آرزوی موفقیت
اگر از جنبه های زمینی دیدگاهت صرفنظر کنیم
که البته نباید با نگاه زمینی به مساله شهادت نگریسته شود
درست گفته ای اما یکی از زوایای دیدت بسته است
و آن اینست که میزان صحت شهادت پویی در میادین مرگ قابل ارزیابی است
به همین خاطر آنانکه با خون سرخشان پای علاقمند ی خود را امضا کرده اند به صحت ادعای شان تردیدی نیست
ولی آن دسته از شهادت جویانی که صحت ادعای شان برای ضمیر پنهان شان به اثبات نرسیده
همواره به صداقت خویش با دیده ی تردید می نگرند
که البته اگر جز این باشند مردودند
و این مساله ای مهمی است که از دید تو پنهان مانده
خداوند شربت شهادت را نصیبتان بفرماید! برای این کار لازم نیست زیاد فلسفه بافی کنید ، کافیست یک بلیط هواپیما بگیرید و فقط شرط بگذارید که هواپیمایش از نوع توپولف یا ایلیوشین یا یاک 140 باشد... بقیه اش هم حل است !!!
و سلام نامیست از نامهای خدا...
قسمت نبود تا سابق بر این به وبتان سر بزنیم.
الایحال اکنون که شما قدم رنجه فرموده و آمدید سپاس.
انتقاداتی بر بندهایی از نوشته اتان وارد است اما خب انتظاری بیشتر نیست.شما بر داشته هایتان اکتفا نموده اید.
موفق و پیروز باشید.
سلام برسونید.
یا حق...